مهارت «نه گفتن» برای دخترخانمها از نان شب هم واجبتر است
میخواهیم چند کلام با هم دربارهی مهارت «نه گفتن» حرف بزنیم. بله! درست خواندید «نه» گفتن یک مهارت است. حتما قبول دارید که خیلی از ما باید جانمان به لبمان برسد تا همین کلمهی ساده دو حرفی از میان لبهای نوشکفتهمان بزند بیرون! البته خیلی از ما هم زور گفتن را به جای نه گفتن اشتباه گرفتهایم و فکر میکنیم حتما باید به زور توپ و تشر به دیگران بفهمانیم که درخواستشان را قبول نداریم.
حالا این شما و این اصول اولیهی یک «نه» گفتن درست و درمان.
قبل از اینکه برویم سراغ اصل مهارت «نه» گفتن، باید ببینیم کجای کارمان اشکال دارد که نمیتوانیم نه بگوییم. روانشناسها میگویند آدمها با چهار شیوه با دیگران ارتباط برقرار میکنند. سه تا از این شیوهها ناسالم است و باید فرستادشان لای باقالیها و فقط یک شیوهی درست است.
منفعل که میدانید یعنی چه؟ نمیدانید؟ هر ویژگیای را که یک آدم فعال دارد، برعکس کنید، میشود منفعل. با این حساب آدمهای منفعل کلا به هر درخواستی میگویند بله. آنها جرات نه گفتن ندارند و برای همین همیشه خودخوری میکنند. آنهایی که سبک ارتباطی منفعلانه دارند همیشه در مقابل درخواست حتی نامعقول دیگران سرشان پایین است، صدایشان میلرزد و با تن صدای پایین میگویند بله. خداییاش این سبک ارتباطی سالم است؟ معلوم است که نه!
شیوهی دوم ارتباط برقرار کردن با دیگران، مال آنهایی است که کلا زور میگویند. هر وقت از این آدمها درخواستی داشته باشید نهتنها یک نه ناجور میکنند توی چشمتان، بلکه چند تا متلک هم به ضمیمهی نهشان بارتان میکنند. تن صدای این آدمها بلند است، قیافهشان همیشه حق به جانب است و برای گرفتن چیزی که حقشان است و حقشان نیست فقط یک راه بلدند: پرخاشگری. البته پرخاشگری فقط به معنی زد و خورد نیست. توهین، تحقیر، ناسزا، متلک و هر چیز دیگری که به دهان این آدمها میآید نشانهی پرخاشگری کلامی است. شما که پرخاشگری را سالم نمیدانید؟
آدمیزاد را میبینید؟ میبینید چطور بلد است دو تا چیز کاملا متضاد را با هم ترکیب کند و یک شلهقلمکار پیچیده درست کند به نام پرخاشگری منفعل؟ پرخاشگرهای منفعل با انجام ندادن کار پرخاشگری میکنند! اگر مدیر مدرسهتان وقتی که کارش دارید با تلفن حرف بزند پرخاشگر منفعل است، اگر همکلاسی شما پشت سرتان غیبت کند پرخاشگر منفعل است، اگر کسی عمدا دیر سر قراری بیاید پرخاشگر منفعل است. میبینید؟ در هیچ کدام از اینها ظاهر پرخاشگری خاصی انجام نشده است اما شما را نارحت کرده است. این سبک هم ناسالم است.
اما سبک چهارم که همان سبک سالمی است که ما دنبالش هستیم، نام شریفی دارد به نام سبک ارتباطی جراتمندانه. آدمهای جراتمند هم قاطعیت دارند و هم احترام طرف مقابلشان را حفظ میکنند. حالا چهجوری؟ ادامهی مطلب را بخوانید.
برای اینکه مثل آدمهای جراتمند بتوانید یک نه خوب قاطعانه و محترمانه بگویید باید جوابتان سه بخش داشته باشد. فرض کنید که یکی از رفقا میخواهد آیپد شما را قرض بگیرد اما شما لازمش دارید. جواب شما باید از این سه بخش تشکیل شده باشد:
همدلی به زبان آدمیزاد یعنی اینکه شما باید بتوانید در ذهنتان خودتان را به جای دیگران بگذارید. حالا این توانایی ذهنی وقتی به زبان میآید میشود چنین جملهای:
«میدانم که تو الان آیپد من را لازم داری…»
گفتن همین جملهی ساده باعث میشود طرف درک کند که شما او را درک کردهاید (چه درک در درکی شد!)
در بخش دوم، شما باید برای نه گفتنتان دلیل بیاورید. البته واقعا حق شماست که بدون آوردن دلیل خاصی به دیگران بگویید نه، اما این بخش جملهتان را محکمتر میکند:
« … اما چون خودم آیپدم رو لازم دارم…»
اگر فقط جملهتان دو تا بخش بالا را داشته باشد آدم سمج سوءاستفاده میکند. شما حتما باید یک بخش قاطعانه هم ته جملهتان داشته باشید. در این بخش باید موضعتان قاطعانه و روشن اعلام شده باشد:
«…. پس نمیتونم آی پدم رو بهت قرض بدم»
یادتان باشد که فقط گفتن جملهی «میدونم که تو آیپدم رو لازم داری اما چون من خودم لازمش دارم، نمیتونم بهت بدمش» کافی نیست. این جمله باید با صدای واضح، کمر راست، سر رو به بالا، چشم توی چشم و بدون لرزش صدا گفته شود. وگرنه طرف میفهمد که میتواند در شما نفوذ کند و از شما بله بگیرد.
نه گفتن غیر از مسائل کوچک زندگی روزمره در تصمیمهای حساس زندگی هم مؤثر است. جواب به یک خواستگار ناجور، جواب به تعارف سیگار و مواد و مشروب و جواب به آدمی که حد خودش را نمیشناسد و مرتب در زندگی خصوصی شما سرک میکشد چند تا از آن موقعیتهای حساس است.
بسیار عالی بود
من که واقعا از طرز بیان لذت بردم